۱۳۹۶ خرداد ۵, جمعه

سرزنش و نکوهش مردم ، بیهوده است


پایا راستگونیا

یکی از ساده ترین و سهل الوصول ترین و به همان اندازه بی ثمرترین و بیهوده ترین روشها در برخورد با پدیده ها و حرکت های اجتماعی مردم، واکنش «نکوهش و سرزنش» آن هم نسبت به یک جمعیت پرشمار است بدون شناخت وضعیت جامعه و ارائه آلترناتیو عملی و جایگزین. این روش بیشتر به واکنش عصبی و عاطفی ما باز می گردد تا درک و شناخت اجتماع و علل و مکانیزمهای رفتاری مردم در اجتماع. راه حل در شناخت و اتخاذ روش و تدابیر بر اساس شناخت پدیده ها و و علل و معلولها در رابطه با پدیده های اجتماعی است.
مثلاً خیلی از ما ناراحت و خشمگین می شویم از اینکه بعضی از مردم در ایران به تماشای اعدام می روند و بنا را بر سرزنش نکوهش خشم آلود تماشاگران می گذاریم، چنین واکنشی البته که ناشی از حساسیت و درک و مخالفت درست ما با پدیده اعدام است، اما همزمان غفلت می کنیم که واقعاً چه اقدام و آموزش موثری در جامعه وجود داشته کدام کمپین، کدام جنبش و کدام کار هماهنگ و حساب شده جمعی انجام شده یا ممکن بوده است انجام شود که علیرغم آن مردم رفته اند به تماشای اعدام؟ پاسخ: تقریباً هیچ! مگر مردم ایران سادیسم دارند؟ یا ذاتاً و به طور ژنتیک سوای مردم دیگر جهان هستند؟
 در پاریس و لندن و واشنگتن هم اگر فرضاً در ملا عام کسی اعدام شود بالاخره کسانی تماشاچی خواهند بود، مگر(و این مگر بسیار مهم و اساس تفاوت هاست)…. مگر اینکه در نتیجه آموزش جمعی، به راه انداختن جنبش ها، کمپین ها، کار آموزشی و مستمر موسسات و ان جی او ها(NGO) و….. مردم در سایه آموزش و اراده یک تصمیم جمعی و همه گیر برای پرهیز از تماشای اعدام بگیرند. یا ساده تر و درست تر از همه اینها مگر اینکه در سایه همه این تلاشها و کارهای جمعی، اعدام یا دستکم  اعدام در ملا عام لغو شود. در واقع برای تاثیر باید یک اپیدمی اراده مند طراحی شده و سنجیده و قابل گسترش به راه انداخت .
حال باید منصفانه و منطقی داوری نمود و بررسی نمود که در قلب آن مملکت فلک زده و تحت ستم و خفقان از سوی یک حکومت قرون وسطایی که آموزش خرافه و تعصب و توحش بخشی رسمی از دستگاه آموزشی و رسانه ای آن حکومت است توقع رفتارهای جمعی اعتراض آمیز و مدنی خودآگاهانه بدون وجود تمهیدات لازم و بسنده بیشتر از اذهانی معجزه طلب بر می آید تا ذهن تحلیلگر و جویای علت و معلولها…. بعضاً می پنداریم فراتر حلقه ها و  زنجیره های بسته از جمع های اینترنتی که در آنها هستیم، به حد کافی مواضع و دانش و درک ما از مسائل به همه آنهایی که در اقصی نقاط ایران خارج از این حلقه ها و زنجیره ها هستند می رسد. نه دوست گرامی، نه هموطن اینطور نیست. صدای شما به خیلی از مردم نمی رسد یا آنگونه که قابلیت انگیزش داشته باشد نمی رسد.
البته باید دقت کرد که این موضع به شدت و بدون اغماض متفاوت است از نگاهی است که مردم را سوای حکومت، معصوم و بیگناه می داند. خیر. حتی ظن چنین معصومیتی ساده لوحانه است. در جامعه ایران هم مثل خیلی دیگر از جوامع بشری تا دلتان بخواهد عقب ماندگی فکری، عصبیت و تعصبات، تحجر، رفتارهای خشن، تعدی و تعرض به حقوق انسانها، زن ستیزی و رفتار نادرست نسبت به کودکان و حیوانات و…. وجود دارد. ولی راه حل یا دستکم راه حل موثر تنها نکوهش و سرزنش آن مردم نیست.
خوشبختانه انسان موجودیست که قابلیت جامعه پذیری، اکتساب و یادگیری و آموزش را داراست. ولی بدبختانه بخصوص در ابعاد اجتماعی آموزش و نهادینه کردن رفتارهای ناشی از آن کاریست بسیار دشوار و زمان بر و متضمن سعی بسیار و همت سرشار. چه رسد به اینکه در مورادی آموزشهایی خطا و مخرب ارائه می شوند که سعی مضاعفی برای زدودن و بی اثر کردن آنها و جایگزینی آنها با محتواهای درست لازم است.
در مورد مساله انتخابات و رای چهل ملیونی مردم هم (با فرض صحت آمار ارائه شده) اگر می پنداریم خطا بوده است. باید به جستجو علل و عوامل  چنین گرایش جمعی ملیونی در بستر جامعه ایران پرداخت. وگرنه صرف «شماتت و سرزنش» مردم که چرا از لندن و پاریس و واشنگتن و…. به ما گوش نکردند و رفتند رای دادند کاریست بیهوده و بی نتیجه و ناگزیر مجبور به تکرار.
بله یک جمعیت چند ده ملیونی «هم» ممکن است تحت جو هیجان و التهابات و ترس و اضطرار  و پروپاگاندای همه گیر، خطا و اشتباهات بعضا پر مخاطره ای انجام و راه اشتباهی را برود ولی سرزنش و نکوهش چند ده ملیون نفر بدون اینکه آلترناتیو و جنبش و جریان موثری خلاف آن وجود داشته باشد صرفاً به درد رهایی از عصبانیت  و دلخوری ها می خورد، چون اگر جزعصبانیت و نکوهش، علل و مکانیسمهای عمل اجتماعی و نحوه های واقعاً موثر و عملی  تاثیر برآنها را تشخیص نداده و عملی نسازیم مجبوریم بارها و بارها دلخور و عصبانی شویم تا به مرز نآمیدی و یأس و در نهایت رها کردن و دست کشیدن ادامه راه.
پایا راستگونیا

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر