در ابتدا فکر می کردم یک تیم مطالعاتی پشت برنامه‌های پرگار وجود دارد. چون مطالعه و احاطه بر موضوعات متعددی که مورد بحث قرار می‌گیرد واقعا خارج از توان یک نفر است. اما بعد متوجه شدم که چنین نیست و این بار سنگین بر دوش خود آقای کریمی است (که با کمک همکارش سرکار خانم لیلی افشار)ِ، باید ادبیات و اسناد مربوط به هر موضوع را در فرصتی محدود مورد مطالعه قرار دهد. هم‌چنین آقای کریمی صبوری و متانت و مدیریت خوبی برای اداره جلسات دارد که نیازی به تعریف و توضیح ندارد.
اما این همه؛ کار ایشان را بی‌عیب و نقص نمی‌کند. یکی از برنامه‌هایی که از ابتدا روی نحوه ورود و پرداختن ایشان به موضوع انتقاد وارد است همین برنامه اخیر «گفت و گو با روشنفکران غیر دینی» است.
آقای کریمی با طرح یک تمثیل در ابتدای برنامه کاملا از موضع بی‌طرفی خارج شد: تمثیل اتوبوس معیوب برای رسیدن به مقصودی ظاهرا واحد. این تمثیل از موضعی بالا و آن چه خود آقای کریمی به درستی در اواخر بحث نواندیشان غیردینی را مورد سئوال قرار داد یعنی از موضع عمودی و استاد-شاگردی به صورت مسئله می‌نگرد. در حالی که واقعیت تاریخی چنین نیست . مقایسه کارنامه دو نوع روشن‌فکری (چه در عرصه «تولید» حقیقت و چه در عرصه «عمل» و «تاثیرگذاری» بر روند تغییر برای رسیدن به آنچه آقای نیکفر عدالت و هم‌زیستی خواندند)، نشان‌گر نمره «بسیار» بالاتر روشن‌فکری دینی نسبت به روشن‌فکری غیردینی در سرزمین ماست که خود بحث دیگری است . بنابراین از جهت تمثیل اگر جریانی باید از موضع بالا به تصحیح غلط دیکته‌های جریان دیگر بپردازد شاید مثال وارونه‌ای از اتوبوس معیوب طلب کند!
در هر حال تمثیل ایشان تصوری است که روشن‌فکران غیردینی از پروژه نواندیشان دارند و به نظر نمی‌رسد ورود مجری از همین تصویر مناسب و بی‌طرفانه باشد.
به عنوان یک رهرو نواندیشی دینی اگر می‌خواستم تمثیلی به کار گیرم به جای جاده و اتوبوس از تمثیل زمین و بذر استفاده می‌کردم. در این تمثیل نواندیشان دینی می‌گویند برای آبادی این زمین باید هم از بذر مناسب بهره گرفت و هم زمین را بهینه‌سازی کرد. اصلاح بذر و بهینه‌سازی تدریجی زمین «تنها» راه آبادی این زمین است و بذرهای دیگر جز پوسیدگی و بی‌ثمری و به هدر دادن زمان و زمین و رویاپردازی در باره آبادسازی‌ای خیالی، حاصلی نخواهد داشت. به خوبی واقفم که این تمثیل صورت مسئله را کاملا از منظر نواندیشی دینی به تصویر می‌کشد و بالطبع مجری بی‌طرف نمی‌تواند با ذکر آن از قبل پیش‌داوری خاصی را بر بحث بار کند.
مدیریت جناب کریمی در سیر بحث نیز البته مانند همیشه مناسب و طبیعی و در مجموع خوب و روبه پیش بود. جز یک‌جا در اواخر بحث که باز فکر می‌کنم جناب کریمی دقتی در نظر بسیار مهم یکی از شرکت‌کنندگان (جناب آشوری) نکردند و به‌جای به بحث گذاشتن این منظر مهم و پایین آوردن اهالی محترم میزگرد از منبر نقد و وعظ نواندیشی دینی و در یک سطح قرار دادن دو نحله برای گفت‌وگویی مساوی و و رودررو، باز به موضع خیالی از بالا به پایین نگاه‌کردن این عزیزان دامن زد. آن‌جا که جناب آشوری با عمق و دقت (و انتخاب زاویه دید تاریخی درستی که ایشان در این میزگرد بروز می‌دادند)، گفتند که قضیه دین کاملا قابل فروکاستن به سوسیولوژی نیست. مسئله بر می‌گردد به مسائل وجودی(اگزیستانسیل) ما؛ مسایل بیرون از حوزه امکان و شناخت و تجربه علمی؛ اضطراب و اگزیستانس آدمی.
نکته مهم جناب آشوری (شاید برخاسته از مطالعاتی که در رابطه با فلسفه وادیان هندی دارند)، در این جا به‌درستی سطح بحث را تغییر می‌داد و بر مزیتی که نواندیشان دینی دارند و در آنجا در واقع مدعی منتقد جریان غیردینی هستند انگشت می‌گذاشت و آن این که موضوع و موضع نواندیشان دینی تنها در عرصه اجتماعی نیست بلکه به درون آدمی نیز دامن می‌گسترد. بستر کار آن‌ها به اضطراب‌های وجودی آدمی نیز مرتبط است که آنها پاسخ‌اش را در دین می‌جویند… .
در اینجا جناب کریمی که می‌توانستند همین زاویه دید (فراموش شده در این میزگرد) را پی بگیرند، با برداشتی نادرست و شتاب‌زده از سخنان آقای آشوری، مسئله را به سطح اضطراب‌های فردی ناشی از تربیت خانوادگی و احیانا تعصب‌های سنتی نواندیشان دینی! تقلیل و تغییر دادند و همان مسیر از بالا به پایین نگاه‌کردن نحله روشن‌فکری غیردینی به دینی را البته از منظر سئوال و انتقاد به نحله غیردینی ادامه دادند. در حالی که موضوع می‌توانست حتی در حد اشاره به تفاوت‌های فلسفی و وجودی و انسانی دو نحله نیز توجه و تمرکز کند.
به هر حال در مجموع میزگردی بسیار خوب و روشن‌گر بود که سه نوع نگاه در میان نواندیشان غیردینی به دینی را نشان می‌داد. در نوشته دیگری به این سه نگاه خواهم پرداخت. ای کاش میزگرد پرگار به گفت‌وگوی مستقیم و رودرروی این دو نحله هم می پرداخت. میزگرد جدا جدای آن‌ها البته تنوع داخلی هریک را به خوبی نشان داد.