۱۳۹۵ آذر ۶, شنبه

دزدی رئیس قوه قضا از بیت المال حکایت جن دزد و رمال است

بیژن صف سری
ازآغاز پیدایش دنیا تا به امروز هیچ حکومتی، همچون رژیم فعلی حاکم بر ایران غرق در فساد حاکمان خود نبوده است و این گفته نه یک شعار است و نه افترا، چرا که به گواهی افشای اختلاس هایی که طی 39 سال حاکمیت نظام ولایی صورت گرفته که هر کدام در زمان خود بی سابقه ترین دزدی در جهان محسوب می شوند 



مرحوم روحانی حبس شده نظام ایت الله منتظری که در یکی از خطبه های نماز جمعه ای که هنوز عزل نشده بود تعریف می کرد "اوایل سال ۱۳۵۶ با آسید محمود (مرحوم طالقانی) هم سلولی بودم، یک شب بی وقفه سیگار می کشید و راه می رفت، نیمه های شب بهش گفتم: "خفه شدیم از دود ، چرا نمی خوابی؟" ایشان گفت:" مگر نمی بینی؟ مگر نمی شنوی؟" گفتم:"چی رو؟ گفت: "صدای مردمو! انقلابو! دارن پیروز میشن!" من گفتم: "خب بشن چه بهتر" ایشان در جواب گفت: "چرا متوجه نیستی! شاه می رود، مردم به ما مراجعه می کنند، بلد نیستیم مملکت داری را، همین یک ذره دینی را هم که دارند از کف می دهند این مردم بی نوا..." وحال آن پیش بینی چه راست بوده باشد چه دورغ تحقق یافته با این تفاوت که مرحوم طالقانی تنها بفکر برباد رفتن دین مردم بود و هرگز تصور نمی کرد که جز دین همه هست و نیست و ثروت ملی مردم این کهنه دیار به یغما می رود، و دم از کسی بر نمیاید.
از آغاز پیدایش دنیا تا به امروز هیچ حکومتی، همچون رژیم فعلی حاکم بر ایران غرق در فساد حاکمان خود نبوده است و این گفته نه یک شعار است و نه افترا، چرا که به گواهی افشای اختلاس هایی که طی 39 سال حاکمیت نظام ولایی صورت گرفته که هر کدام در زمان خود بی سابقه ترین دزدی در جهان محسوب می شوند، به ضرس قاطع می توان گفت ماهیت رژیم اسلامی ، ماهیتی چپاولگر و دزد پرور است، کافی است حجم این چپاولگری های دولتمردان که تا کنون در اثر رقابت از یکدیگر توسط خودی ها ی نظام افشا شده است نگاهی بیاندازیم، از اولین دزدی که منجر به قربانی شدن تاجر طمعکاری بنام فاضل خداد شد تا آخرین آن که مربوط به بابک زنجانی تاجر نو کیسه ایی که دست پرورده زعمای قوم دین فروش حاکم بر کشور بوده تا امروز که با ماجرای ۶۳ حساب‌ ۱۰۰۰ میلیاردی صادق خان لاریجانی رئیس قوه قضا مواجه هستیم و مثل هر بار تنها با حیرت، در ذهن به ارقام نجومی این اختلاس های نجومی که حتی خواندن ان را هم به درستی نمیدانیم می اندیشیم و با خود میگوئیم باز خوردند و بردند همین وزهی خیال باطل که بر هیئت چپاولگران حاکم بر خود بشوریم و اعتراضی کنیم .
خوش باوری است که گمان کنیم با افشای چنان فضاحتی که رئیس نهاد عدل و قضا که از زمره زیر مجموعه های دستگاه عریض و طویل ولی امر مسلمین جهان یعنی شخص اقای خامنه ای است ، چنان خبطی را بدون اذن و اجازه رهبری نظام انجام دهد چرا که وقتی گستره تاریخی چون ایران زمین به مثابه تیول شخصی ولی فقیه محسوب می شود و همه ارکان نظام تنها برای منفعت یک فرد به خدمت گمارده شده اند بی شک رئیس قوه قضائیه قادر به دزدی چنین آشکار از بیت المال بی اذن و اجازه ولی نعمت خود نیست خاصه که بعد از افشای این دزدی تا این لحظه نه تنها رهبری نظام بعنوان ولی امر مسلمین در احقاق حق امت تحت سلطه خود نسبت به سوء استفاده ای که از بیت المال شده ، فرمان عزل و یاموضع مشخص نگرفته بلکه شاه دزد این ماجرا یعنی رئیس قوه قضائیه کماکان بر تخت قضا نشسته و افشاگران را هم با تهدید و ارعاب وادار به سکوت می کندتا جائیکه حتی با تحکم از شیخ حسن رئیس قوه مجریه و دیگر غلام خلقه به گوش رهبری گله می کند که چرا از اودر این ماجرا حمایت نکرده و در رد این افترا و تهمتی که به او می زنند، حرف و سخنی بر زبان نیاورده است.
الغرض برخلاف شایعاتی که درباره رساندن خبر این دزدی به گوش رهبری و مشوش شدن حضرت "آقا"، نه تنها خم به ابروی مبارک ایشان نیامده و حضرتش را آشفته نساخت بلکه در حمایت از رئیس قوه قضائیه سکوت اختیار کرده است و این یعنی نقل همان جکایت جن و رمال است که میگویند رمالی جنی را به شرط خدمتگزاری و تحت فرمان بودن از شیشه بیرون اورد .، جن هم در قدر دانی از رمال همه مایحتاج روزانه خانه او را از چای و قند گرفته تا برنج و تنباکو فراهم می کرد و رمال خوشحال از این معامله که جنی را به خدمت گرفته است سر از پا نمی شناخت ، اما بعد از مدتی در شهر هم همه ایی فراگیر شد که دزدی چیره دست به دکانها دستبرد می زند و رد پایی از خود باقی نمی گذارد تا بدانجا که ریش سفیدان پی بردند که این دزد نامریی جز جن نمی تواند باشد لاجرم به رمال متوسل شدند تا این جن دزد را تصرف و به شیشه دراندازد، رمال هم که گمان نمی برد این جن همان جن خود او باشد با طرفند های رمالی جن دزد را اسیر و طلسم کرد ، اما وقتی فهمید این جن دزد همان جن ازاد شده توسط خود او است با عصبانیت و پرخاش خطاب به جن گفت این چه کاری است که کردی چرا مال مردم را دزددی؟ جن با لبخندی به رمال گفت ، خیال کردید آن چای و قند روزانه بساطت از کجا میامد؟ مگر من باغ چای لاهیجان و یا کارخانه قند و شکر فریمان داشتم تا هر روز برایت فراهم کنم ؟وبه خانه ات بیاورم.؟رمال لال شد و جوابی نداشت که به جن بدهد جز بازگرداندن دوباره او به شیشه حال حکایت رئیس قوه قصائیه است که همچون جن به فرمان و خواست و نظر ولی امر مسلمین جهان از شیشه بیرون آورده شد و بر مسند نان و اب دار قضا نشاند تا در فراهم کردن زر و زور رهبری خدمت گذار باشد و لاغیر و هر چه از این باب در خبر ها می خوانیم جز تحمیق ما ملت صبور دیکتاتور پرور نیست.
ای وای که میهن بسر دار فنا شد / ای بخت بخشکی چه بلایی سرما شد
ما صاحب بس گنج طلا بودیم وافسوس / ملای گدا صاحب آن گنج طلا شد
دیدیم که با نام خدا کشته و بردند / یک دیو سیه آمد و خود جای خدا شد
سرها بسر دار چنان رفت که بعدا / تاریخ نویسد که در این ملک چه ها شد
اندیشه وران را همه در گوشه زندان / دزدی، سر هرگردنه هرگوشه رها شد
بیژن صف سری

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر