۱۳۹۵ مهر ۳, شنبه

خامنه ای و تشیع انگلیسی ، توهم یا وحشت



  مجتبی واحدی

دز سال ۱۳۷۳ تاکنون هر گاه اتهام‌ "انگلیسی بودن" نثار یکی از روحانیون ‌بلندمرتبه شده دلیل آن احساس خطر رهبر جمهوری اسلامی و عوامل او از تزلزل موقعیت خویش به خاطر جلب توجهات به سوی یک شخصیت مذهبی دیگر بوده است 

خامنه ای و تشیع انگلیسی ، توهم یا وحشت ؟ 

مقدمه‌: قبل از ورود به بحث اصلی ، لازم‌است دو نکته را یاد آوری نمایم. نخست آنکه‌ باور من‌به ضرورت جدایی نهاد دین از حاکمیت ، روز به روز عمیق تر می شود . نکته دوم‌اینکه معتقدم‌تعداد متدینانی که با تداوم حاکمیت جمهوری اسلامی مخالفند روز به روز در حال افزایش است. مخاطب این یادداشت این گروه از مخالفان جمهوری اسلامی هستند. اگر چه معتقدم‌ حتی افراد خدا ناباور نیز می توانند در اهداف مشترک ، به یاری خداباوران آزاده بیایند و متقابلا انتظار کمک‌ و یاری از آنان داشته باشند. به باور نگارنده ، زیان جمهوری اسلامی برای اسلام و ایران در حدی است که هر دو گروه در خلاصی از این‌مصیبت بزرگ‌، مسئولیت مشترک دارند .

***

در خصوص عوامل ماندگاری نظام جمهوری اسلامی ، سخنان بسیار گفته شده است که هر یک در جای خود قابل بحث است. به گمانم‌ محروم‌بودن بودن رهبر نظام و اصلی ترین‌سخنگویان او از نعمت "شرم و حیا " یکی از عواملی است که آنان را در ایستادگی بر مواضع خود و ادامه حکومت‌یاری می کند.‌ روز سه شنبه رهبر جمهوری اسلامی بار دیگر در مورد تکریم‌اهل سنت سخن گفت و گفتمانی را که "تشیع انگلیسی " می نامد مورد حمله قرار داد. داستان انتساب روحانیت ایران یا نحله هایی از آن به انگلیس ، موضوع جدیدی نیست. معروف ترین داستان ها در این مورد به حوادث مشروطه و بست نشینی گروهی از معممان در سفارت انگلیس باز می گردد . اما این اتهام‌افکنی در دوره رهبری سید علی خامنه ای ، رنگ‌و بوی تازه یافته است. 

نخستین بار بیست و دوسال پیش ، شیخ احمد جنتی تلویحا بلکه به تصریح آیت اله علی سیستانی را به انگلیسی بودن متهم کرد. پاییز سال یکهزار و سیصد و هفتاد و سه و پس از فوت مرحوم‌آیت اله اراکی که آخرین نفر از مراجع سنتی شناخته می شد ،محافل حوزوی وابسته به نظام‌، تلاش گسترده ای را برای " پایان بخشی رسمی به استقلال نهاد مرجعیت " آغاز کردند.‌البته در سال های اولیه پس از انقلاب ، گروههای فشار وابسته به آیت اله خمینی ، در روندی غیر معمول، رای به عزل برخی مشاهیر حوزه از منصب مرجعیت دادند که تا آن زمان امری غیر مرسوم‌بود . در دوره خامنه ای، علاوه بر رویه غیر معمول عزل مرجع ، روند "مرجع سازی " نیز در دستور کار نظام‌قرار گرفت . علنی ترین اقدام‌ در هفته های پس از فوت آیت اله اراکی توسط جامعه مدرسین‌حوزه علمیه قم‌انجام شد. بنا بر اخباری که همان‌روزها در محافل حوزوی منتشر و به تواتر نقل گردید ماموریت تعیین دستوری مراجع تقلید به جامعه مدرسین‌ حوزه علمیه قم واگذار شد . 

آن‌سازمان‌حکومتی هم‌ با هدایت محافل خاص ، نام‌ سید علی خامنه ای را در ردیف سوم لیست مراجع هشت گانه -پس از اسامی آقایان فاضل لنکرانی و بهجت‌- قرار داد. اما در خارج از محافل حکومتی ودر میان کسانی که به موضوع ‌" تقلید " اعتقاد واقعی داشتند روند دیگری حاکم‌بود و نام آیت اله سیستانی به عنوان‌ پر طرفدارترین‌مرجع تقلید ، دهان به دهان نقل می گردید در حالی که جامعه مدرسین حوزه علمیه قم اجازه نیافته بود نام او را در لیست "مراجع تقلید تایید صلاحیت شده " قرار دهد. اختلاف نظر حاکمیت و روحانیت مستقل بر سر جایگاه سیستانی تا جایی پیش رفت که شیخ احمد جنتی در خطبه های نماز جمعه تهران‌ ، رادیوی دولتی انگلیس - بی بی سی - را مبلغ و مروج‌مرجعیت آقای سیستانی معرفی کرد.‌ یک‌روز پس از این‌ هتک حرمت جنتی ، برای انجام کاری به ملاقات آقای کروبی رفتم. او در حال گفتگوی تلفنی با آقای مهدوی کنی بود و با عصبانیتی کم‌نظیر بر سر مهدوی کنی فریاد می کشید که "سالهاست که مخالفان ما ، ادعای وابستگی روحانیت به انگلبس را مطرح می کنند و ما‌ناراحت‌می شویم اما خطیب جمعه تهران ، یک روحانی جلیل القدر را انگلیسی می نامد ".

ذکر این‌مقدمات با این هدف صورت گرفت که مشخص شود در دوره رهبری علی خامنه ای ، متهم کردن‌مخالفان به "انگلیسی بودن " موضوع جدیدی نیست‌ ؛ اگر چه به نظر می رسد تلاش شخصی رهبر جمهوری اسلامی و سخنان همراه با عصبانیت او علیه بیت شیرازی ، ورای اقدامات قبلی است که سخنگویان هرزه گوی رهبر انجام می دادند.

علی خامنه ای از چند سال قبل به صورت مکرر از خطر "تشیع انگلیسی" سخن گفته و زیر دستان او، وظیفه تفسیر سخنان رهبر و تطبیق ان بر بیت شیرازی را به عهده گرفته اند.‌ حقیقت آنست‌که هر کس می تواند با برخی مواضع فرهنگی و سلوک مذهبی شیرازی ها مخالف باشد.‌ نگارنده پیش از این‌نیزدیدگاه شخصی خود پیرامون‌برخی مواضع منتسب به "گفتمان شیرازی "را بیان‌کرده است. اما آیا علت واقعی مخالفت خامنه ای با شیرازی ها ، برخی اقدامات طرفداران‌آنها از جمله مطالب منتشره در بعضی شبکه های ماهواره ای است ؟ 

برای پاسخگویی ، باید نخست به این‌پرسش پرداخت که " در چهار سال اخیر تغییری در مواضع مذهبی‌شیرازی ها و طرفداران ایشان به وجود آمده است که خامنه ای را تا این حد عصبانی نموده است ؟ " تا آنجا که به مواضع عقیدتی و سلوک مذهبی طرفداران بیت شیرازی مربوط می شود آنان همواره رفتاری مشابه داشته اند. اگر از برخی امور خاص همچون‌شیوه های عزاداری بگذریم مبنای اصلی گفتمان‌مورد حمایت ایشان‌ رهنمودها و آثار به جا مانده از مرحوم‌ سید محمد شیرازی است که حدود بیست سال از فوت او می گذرد.‌پس در چند سال اخیر چه اتفاقی افتاده که خامنه ای را به انتقام گیری و جعل واژه "تشیع انگلیسی " وادار نموده است ؟

برای پاسخگویی باید به سال هشتاد و هشت بازگشت و مواضع شجاعانه آیت اله سید صادق شیرازی در برابر بدعت "ولایت مطلقه فقیه " را با نگاهی عمیق تر مورد توجه قرار داد. سید صادق شیرازی در حوادث پس از کودتای انتخاباتی سال هشتاد وهشت با صراحتی مثال زدنی نسبت به رفتار ولی فقیه و طرفداران او موضع گیری کرد . پس از سرکوب وحشیانه جنبش سبز و افول ظاهری تحرکات مردمی ، سید صادق شیرازی ،فعال تر از گذشته به تبیین رفتار علوی پرداخت و تلویحا - و گاه به تصریح - تضاد رفتار نظام‌جمهوری اسلامی با الگوهای علوی را در معرض قضاوت افکار عمومی قرار داد و همین‌امر موجب عصبانیت خامنه ای و سخنگویان‌او شد.آنان که از بدبینی تاریخی مردم‌ایران‌نسبت به انگلیس و سیاست های آن کشور آگاه هستند تلاش می کند تصویری ارتجاعی - انگلیسی از بیت شیرازی ترسیم و مردم‌را نسبت به کلیت این‌ گفتمان ، بدبین نمایند. رهبر جمهوری اسلامی در روز عید غدیر به بهانه تکریم اهل سنت ، باردیگر ادعای سخیف خویش در خصوص "تشیع انگلیسی " را تکرار نمود. خامنه ای در حالی از تکریم اهل سنت سخن گفت که در تمامی سالهای پس از انقلاب ، مسلمانان اهل سنت در پایتخت جمهوری اسلامی و بسیاری از شهرهای دیگر از حقوق اولیه مذهبی و فرهنگی محروم‌هستند . هنوز مسلمانان اهل سنت اجازه ندارند در تهران و شهرهای بزرگ ، عبادتگاههای خاص خود را داشته باشند .

رسانه های وابسته به رهبر نیز هر گاه می خواهند سران جنبش سبز را نکوهش کنند آنان را با شخصیت های مورد احترام اهل سنت همچون طلحه و زبیر مقایسه می نمایند. همچنین رهبران‌سرشناس اهل سنت همچون‌مولوی عبدالعزیز بارها با فشارهای سیاسی مواجه بوده اند و حتی از سفرهای زیارتی ایشان‌ برای انجام‌فریضه حج‌جلوگیری شده است.

متاسفانه رهبر جمهوری اسلامی و نزدیکان‌او نه تنها اصول اولیه دینی در خصوص قضاوت عادلانه نسبت به مخالفان را رعایت نمی کنند بلکه همانگونه که در ابتدای یادداشت اشاره شداز نعمت " شرم‌" که از بدیهیات اخلاقی است محروم‌ می باشند. آنها در حالی مخالفان خویش را به انگلیسی بودن متهم‌می کنند که هیچگاه رفت و آمد نمایندگان رهبر به انگلیس‌ قطع نشده است . حتی در دوره هایی که روابط دیپلماتیک میان جمهوری اسلامی و انگلیس به طور کامل قطع بوده ، دفتر نماینده رهبر در انگلیس به صورت عادی فعالیت های خود را ادامه داده است. سه سال پیش ، دولت انگلیس همه دیپلمات های ایران را از لندن اخراج‌نمود اما این دستور ، شامل حال اعضای دفتر رهبر و مرکز اسلامی وابسته به بیت خامنه ای نشد. از خنده آور ترین حوادث در همین دوران ، مقاله نویسی ها و سخنرانی های شیخ محسن اراکی در ضدیت با مقوله جعلی "تشیع انگلیسی " بود که اغلب در لندن و از محل استقرار دفتر رهبر در انگلیس انجام‌می شد .

معتقدم ‌دیر یا زود ، علت اصلی اتهام‌افکنی های ناجوانمردانه علیه بیت شیرازی بر همگان‌آشکار خواهد شد. اما این موضوع ،نافی وظیفه هر یک از ما در تبیین این واقعیت نیست که رهبر جمهوری اسلامی و سخنگویان او هیچ‌دغدغه ای نسبت به اهل سنت و بزرگان‌ایشان‌ندارند و آنچه موجب کینه توزی مستمر نسبت به ایشان شده ، مواضع شجاعانه سید صادق شیرازی و تلاش او برای افشای بدعت " ولایت مطلقه فقیه " است. واقعیت غیر قابل انکار دیگر اینکه از سال یکهزار و سیصد و هفتاد و سه تاکنون ، هر گاه اتهام‌"انگلیسی بودن " نثار یکی از روحانیون‌بلند مرتبه شده ، دلیل آن احساس خطر رهبر جمهوری اسلامی و عوامل او از تزلزل موقعیت خویش به خاطر جلب توجهات به سوی یک شخصیت مذهبی دیگر بوده است. 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر