۱۳۹۵ شهریور ۲۹, دوشنبه

انتشار یک نوار؛ فروپاشی تتوری « بد و بدتر »

edam67
روشنفکر/ مولفه‌ی قدرت در ایران پدیده‌ای ‌است پیچیده که با نگاهی ساده در هزارتوی آن،  نمی‌توان به آسانی از زوایا و واقعیت‌های آن آگاهی یافت. اما آنچه مسلم است یک الیگارشی نظامی- مذهبی  با استفاده با ابزارهای سخت و نرم بدون اینکه پاسخگوی افکار عمومی باشد، به جنایت سازمان یافته در ابعاد متفاوت، ادامه می‌دهد.
طراحان این ساختار، به گونه‌ای خود را تعریف کرده‌اند که در حین رقابت سیاسی- اقتصادی به چارچوب های‌ موجود چندان آسیب نرسد. به تعبیر دیگر جناحین این ساختار به رقم اختلافات عمیق بین خود در دستیابی به مواهب سیاسی- اقتصادی، در یک چیز مشترکند و آن چیزی نیست جز سرنوشت غم‌انگیز و مشترک! در بعد از فروپاشی این سیستم. از اینرو سعی می‌کنند بازی را طوری ادامه دهند که مراتب این بازی به تغییر ماهیت جدی آن، آسیب نرساند. غافل ازاینکه اضلاع دیگری نیز،  در این بازی وجود دارند که خارج از کنترل جناحین نظام می‌باشند. این اضلاع عبارتند از قدرت های خارجی و همسایگان ایران، بخش خاکستری جامعه و اپوزیسیون انحلال طلب یا سرنگونی طلب.
اگرچه اتاق فکر نظام،  سعی کرده به انحای مختلف بر این زوایا که خارج از کنترل اوست تاثیر بگذارد و تاثیرات شگرفی نیز در طول این سالها بر آنها، گذاشته است. اما آنچه مسلم است این سه نیرو به راحتی در دایره اختیار ایشان، بازی نخواهند کرد.
در طول این سالها شاهد این بودیم که بعضا بطور جدی بازیگران اصلی نظام، از حدود تعریف شده بین خود، خارح گشته و به تقابل جدی با هم روی آوردند که جنبش سبز نمونه بارز آن است. اگرچه به سرعت به خود آمده و اجازه ندادند تا نیروهای خارج از نظام تاثیر مثبت خود را بر این جریان بگذارند.
اما در این شکی نیست که سه ضلع دیگرِ خارج از کنترل نظام، در سالهای پیشرو، نقش بارز و بیشتری در تحولات داخلی کشور بازی خواهند کرد. انتشار سخنان منتظری با هیات‌ِمرگ را می‌توان آغاز این رویکرد برشمرد. درز این سخنان موجب شد تا افکار عمومی ایرانیان چه در داخل و چه در خارج، اعتماد خود را به هر دو جناح نظام از دست داده و به این نتیجه برسند که هر دو جناح به یک اندازه در انجام و تداوم سازمان‌یافته جنایت و کشتار، دخیل بوده و می‌باشند. و دیگر نمی‌توان با مهندسی افکار عمومی به همین سادگی، مقبولیتی برای ایشان بازآفرید. در واقع با انتشار نوار صوتی مربوط به کشتار ۶۷، بازی جناح بد و بدتر، فروپاشید.
به دیگر سخن هزینه حمایت از جنایتکاران بسیار بالا رفته و عاملان آنها در رسانه‌های داخلی و خارجی، دیگر نمی‌توانند به آسانی مسببان این جنایات را تطهیر کنند. چراکه در غیر اینصورت می‌توان از آنها به عنوان شریک جرم، نام برد.
از اینرو  فرصتی پیش آمده برای کسانی که واقعا دل در گرو ایرانی خارج از افق‌های جمهوری اسلامی، دارند. و بر این باورند که ایران را تنها باید بر اساس اراده مردم و الگوهای سکولار، باز‌آفرید. این فرصت طلایی شاید رفیع‌ترین گریزگاه برای عبور از شرایط کنونی باشد. تنها به کمی همت، گذشت و مهربانی نیاز دارد که نیروهای سیاسی تحت نام اپوزیسیون باید به آن توجه کنند و نگذارند تا بیش ازاین عوامل آشکار و پنهان جمهوری اسلامی، به تداوم حکومت ایشان، یاری رسانند.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر