۱۳۹۵ خرداد ۲۷, پنجشنبه

اعتیاد بیماری که استبداد از آن بهره می گیرد!


جهانگیر گلزار 

اگر به خود بگویید که من هم خود و هم خانواده و هم دیگر انسان‌ها را با این اعتیاد از بین می‌برم، مسلم بدانید که دیدتان به اعتیاد تغییر می‌کند. نگویید چاره‌ای نیست. از وجدان خوب بپرسید چه باید بکنم و چگونه زندگی خود و دیگران را تغییر بدهم؟ 
یکی از معضلات مهم جامعه ایران اعتیاد است.
اعتیاد بصورت سنتی آن، اعتیاد به سیگار و قلیان و حشیش و تریاکو الکل بوده و هست.
امروز گفته می شود که بیش از ۲۰۰۰ نوع مواد مختلف روان گردان و اعتیاد آور در بازار ایران بفروش می رسد. خریداران و مخصوصا جوانان خیلی زود مواد جدید را تجربه می کنند ، بدون آنکه متوجه باشند که این ماده چه تاثیراتی بر روی آنها خواهد گذاشت.
مسئولین نظام ولایت فقیه تعداد معتادین را در ایران ۱ میلیون و ۲۰۰ هزار نفر عنوان می کردند.اخیرا اعلام کرده اندکه ۲ تا ۲/۲ میلیون معتاد در کشور وجود دارد. در واقع نظام حاکم هنوز سعی در انکار تعداد واقعی معتادین در کشورهستند. تعداد معتادین بر اساس برآورد اینجانب بالای ۵/۳ میلیون می باشد و اگر تعداد الکلی ها را هم به آنها اضافه کنیم بالای ۴ میلیون در ایران درگیر با اعتیاد هستند.


رئیس سازمان بهزیستی ایران اعلام کرده است که ۳۴ درصد جمعیت کشور در سنین ۱۹ تا ۶۰ سال دچار اختلالات روانی‌اند. سرعت افزایش بیماری‌های روانی در ایران بی‌سابقه است. در سال ۹۲ این آمار به گفته احمد جلیلی، رئیس منتخب انجمن علمی روانپزشکان ایران، ۲۵ درصد افراد بزرگسال را در برمی‌گرفت.
رئیس کارگروه کاهش تقاضای اعتیاد کمیته مستقل مبارزه با مواد مخدر مجمع تشخیص مصلحت نظام گفته است : در حال حاضر میزان اعتیاد در محیط های کاری در کشور حدود ۲۰ درصد است.
بیشتر جرم‌شناسان معتقدند که مشکلات اقتصادی و آسیب‌هایی چون تورم، گرانی، بیکاری، فقر، ترافیک سنگین یا آلودگی هوا تاثیرات مخربی بر روی انسانها گذاشته و بستر مناسبی برای خشونت ایجاد کرده است. محمدتقی حسن‌زاده، رییس مرکز مطالعات وزارت ورزش و جوانان به خبرگزاری مهر گفته بود که نتیجه تحقیق در رابطه با حالات روحی جوانان نشان داده که شایع‌ترین اختلال روانی بین نسل جوان افسردگی است.
اختلالات به شکلهای مختلف در جامعه بروز می‌کنند، از افزایش زد و خورد و بروز رفتار عصبی گرفته تا افسردگی و افتادن به دام اعتیاد یا خودکشی نتیجه این کمبودها و معضلات است.
روی سخنم با شما خانواده های عزیز است. چرا باید از هر ۳ نفر یک نفر افسرده شود؟ چرا فرزندان شما بایستی در دام اعتیاد بیفتند ؟ چرا باید در ایران ۴۰۰ میلیون لیتر مشروبات الکلی مصرف شود و خوردن مشروب برای زنان تشخص بیاورد؟ بصورتی که می گویند ۳۰ درصد افراد معتاد به الکل زنان هستند. چرا زن ایرانی که مصرف کننده مشروبات الکلی میشود تا بوسیله یک ماده مخرب اظهار وجود کند و بگوید: من چون الکل می خورم، پس وجود دارم و تشخص دارم و مدرن هستم!
مایه نگرانی است که ۱۶ درصد از معتادان، جوانان زیر ۲۰ ساله هستند.
در گزارش تازه‌ای از دفتر "امور اعتیاد سازمان بهزیستی کشور" آمده است: «بیشتر جمعیت معتاد را افراد سنین ۲۹ تا ۳۵ تشکیل می‌دهند که این افراد کارآمدترین قشر جامعه هستند.

در سال ۸۵ در ستاد مبارزه با مواد مخدر موضوع ساماندهی معتادان خیابانی مطرح شده بود، در آن زمان تعداد این گروه از معتادان در کل کشور ۱۵ هزار نفر بود که متاسفانه در حال حاضر این تعداد به ۱۲۰ تا ۱۵۰ هزار نفر رسیده است.
جامعه ما مشکل کمبود اشتغال دارد. مشکل تورم روزانه را هم دارد. این مشکلات با مشکل آلودگی هوا و ترافیک سنگین و صدای ماشین و بی آیندگی و ندانم کاری و اقتصاد خوابیده و رکود دست به دست هم می دهند و دردها را دو چندان می کنند. می گویند از دلایل روی آوردن به اعتیاد این مشکلات فوق است.
این مشکلات رااما باید حل کرد. بخش عمده آن را بایستی دولت تصدی کند. اگر تصدی نکرد و درست عمل نکرد و بودجه ها را خرج تحکیم و تداوم استبداد نمود ، ایا چاره استفاده از مواد اعتیاد آور و فراموش کردن مشکلات است؟ یا بایستی به این سیاستها اعتراض نمود. متاسفانه کسانی که بر این گمانند که بایستی منتظر بود تا استبداد حاکم تغییر کند ، معتاد به زور و قدرت شده است.
محیط خشن، اعتیاد به قبول خشونت را بوجود می آورد. جامعه استبدادزده ، انسانها را معتاد به قبول زور و خشونت رژیم می کند.


سوال اینجاست که چه کسانی سود معتاد بودن مردم را می برند؟
سود اول را استبداد حاکم می برد و دوم مافیایی که از خون و جان شما پولهای افسانه ای به جیب می زند.
در نوشتاری دیگر به نقش رژیم در بسط اعتیاد و نقش مافیای مواد مخدر خواهم پرداخت.
مسئله مهم این است که تنها معتاد نیست که مسئله دارد. بلکه جامعه ای که در رابطه با معتادین قرار می گیرد نیز از اعتیاد زجر می کشد.


اگر تعداد معتادین را به احتساب خانواده های آنها مورد بررسی قرار بدهیم ، معضل اعتیاد حداقل ۱۶ میلیون معتاد و خانواده های آنها را در حال حاضر در ایران در بر می گیرد.
وقتی ۲۰ درصد کارمندان معتادند ، ارباب رجوع نیز از کم کاری و کندی روند کار خود زجر می کشد. وقتی فروشنده و کارگر و... اعتیاد دارند ، کسانی که در رابطه با آنها هستند و کاستیها را می بینند ، هر روز زجر می کشند.
روی سخنم با شماست. آیا شما معتاد هستید و یا در خانواده فردی معتاد دارید؟
عزیزان من، آدمی از مجموعه روح و جسم تشکیل شده است. انسان با مجموعه حقوق متولد می شود. شما اگر حقوق خود را زیر پا بگذارید و اسمش را بگذارید "حال کردن"، از انسانیت فاصله گرفته اید.
انسان حق زندگی در آزادی و در سلامت و در رشد و در تحول را دارا میباشد. از خود سوال کنید چه مقدار از حقوق خود برخوردارید؟ 
اسم خود تخریبی و مرگ را می گذارید" حال کردن"!؟

اگر به خود بگویید که من هم خود و هم خانواده و هم دیگر انسانها را با این اعتیاد از بین می برم ، مسلم بدانید که دیدتان به اعتیاد تغییر می کند. نگویید چاره ای نیست. از وجدان خوب بپرسید چه باید بکنم و چگونه زندگی خود و دیگران را تغییر بدهم؟
شخصی می گفت حیف نیست که این بدن را سالم به خاک بسپاریم؟! باید از ان استفاده کرد و به طعنه می گفت یعنی ایرادی بر اعتیاد نیست.اما کسی که اعتیاد دارد ، قبول کرده است که ضعیف است ، ناتوان است ، سربار است ، بی مسئولیت است ، هم خود را بدبخت کرده و هم دیگران را به داخل این گرداب نابود کننده می کشد.


مواد مخدر تاثیرات مختلفی در رفتار و طرز فکر و بهداشت انسانها می گذارد.
مواد مخدر به محض ورود به بدن، روی سیستم عصبی تاثیر می گذارد. مصرف مواد مخدر می تواند حافظه و میزان توجه فرد و توانایی استدلال و برهان او را به طور کامل و یا نسبی مختل کند؛ قدرت تصمیم گیری او را در شرایط بحرانی میتواند کاهش و یا کلا از بین ببرد. با افزایش مصرف، شدت این تاثیرات بر بدن بیشتر می شود و فرد ناتوان تر از گذشته می شود.


علل گرایش به اعتیاد در نزد عده ای: 
- نداشتن آگاهی : آگاهی نداشتن فرد ، از عوارض مصرف مواد مخدر و الكل.
- باورهای غلط. این تصور غلط كه برای كاهش درد ودرمان بیماریها می توان از مواد مخدر استفاده كرد. مردم فكر می كنند تریاك فشار خون یا دیابت را كنترل و ناتوانی جنسی را درمان می كند.حال آنكه ممكن است این گرفتاری ها را شدیدتر سازد.
- این تصور غلط كه مصرف تفریحی مواد باعث اعتیاد نمی شود و فرد هرگاه بخواهــد می تواند مواد را مصرف نكند.
- این تصور غلط كه می توان با افراد معتاد دوستی كرد و معتاد نشد.
- این تصور غلط, كه اعتیاد درمان پذیر نیست.

کسی که معتاد شده، بیمار شده است. می تواند بیماری خود را بهبود ببخشد. می تواند به مراکز باز پروری رجوع کند. غیر از مراکز دولتی مراکز انسانهای خیر بسیاری آماده خدمت هستند. آنها لذت می برند وقتی می بینند که شما به زندگی برمی گردید. اینجانب به شما توصیه می کنم دوستانی که شما را دعوت به اعتیاد می کنند را کنار بگذارید. دوستان معتاد، شما را همچون خود غرق فساد و تخریب میکنند. وقتی سالم شدید و دیگر مطمئن هستید که می توانید به آنها کمک کنید ، آنها را دعوت کرده و به آنها راه نشان بدهید که دیگر دست از این کار بکشند.یادتان اما بماند که هزار دوست خوب کم است و یک دوست بد و ناباب در زندگی زیاد است. سعی کنید برای دیگران دوستان خوبی باشید.
بسیاری از معتاد ها یک بهانه و توجیه را بارها تکرار میکنند:"من اینقدر درد دارم که میخواهم به کمک مواد مخدر انها را فراموش کنم."
اما آدمی که دردش را فراموش می کند چگونه می خواهد سالم شود و خوشبخت شود؟ جامعه ما استبداد زده است. هر چقدر تعداد معتادها بیشتر ، تعداد مخالفین کمتر است. اعتیاد با استبداد یگانگی می جوید. اعتیاد یعنی قبول زور. قبول تخریب. یعنی من معتاد ، ناتوانم. من ناچیزم.


عزیزان من شما توانا آفریده شده اید. انسان ناتوان نداریم. اگر بخواهید که موفق بشوید باید نوع دید و یا اینکه اصل راهنمای فکر خود را تغییر دهید و زندگی و موفقیت و شادی و خوشبختی و کمک به دیگری را اصل راهنمای فکر خود بکنید. این بدنی که هر روز تخریبش می کنید در واقع در خدمت زیست سالم شما است و به شما کمک میکند ک شما خوشبخت باشید. برای این نیست که نابودش کنید.
اگر در صحبت اینجانب یک هسته عقلانی میبینید و با وجدان درون شما ارتباط برقرار کرده است پس در ترک اعتیاد از فردا شروع نکنید، از امروز شروع کنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر