۱۳۹۵ خرداد ۶, پنجشنبه

چرا اصلاح طلبان روی عارف پافشاری می کنند ؟


رضا حقیقت نژاد مصطفی تاج زاده، فعال اصلاح طلب که در زندان بسر می برد در اظهارنظری پیرامون انتخاب رئیس مجلس آینده ایران نوشته است با توجه به اینکه «جمع بندی شورای عالی اصلاح طلبان و فراکسیون امید» بر ریاست عارف است و «آقای خاتمی نیز از تصمیم مزبور آشکارا حمایت می کند»، باید اعضای فراکسیون به عارف رای دهند.
در روزهای اخیر میزان حمایت علنی اصلاح طلبان از کاندیداتوری عارف افزایش یافته است. محمدرضا عارف هم دیروز تاکید کرده «غیر از پست ریاست» حاضر است برای بقیه پست ها به صورت تعاملی با اصولگرایان جلو برود. عبدالله ناصری، فعال اصلاح طلب هم امروز خبر داده نزدیکان علی لاریجانی در پیامی به اصلاح طلبان گفته اند «در صورتی که آقای لاریجانی به ریاست مجلس دست پیدا کنند، حاضر خواهند بود درباره ترکیب هیات رئیسه و ریاست کمیسیون های مجلس با اصلاح طلبان وارد مذاکره شوند.» 
رقابت برای ریاست مجلس شنبه آینده صورت می گیرد و سه روز مانده به روز موعود، پرسش مهم این است که با وجود استراتژی انتخاباتی اصلاح طلبان که بر ائتلاف با اصولگرایان معتدل به ویژه یاران لاریجانی بود، اکنون چرا آنها در میدان رقابت با او ایستاده و حاضر به تعامل نیستند؟‌ اصلاح طلبان می گویند لاریجانی راه گفت و گو را بست. نزدیکان لاریجانی در فردای پس از انتخابات به موضع گیری علیه فراکسیون امید پرداختند. امری که با اعتراض علی مطهری هم مواجه شد. لاریجانی همچنین حاضر به دیدار با کمیته ۵ نفره ای که اصلاح طلبان برای رایزنی تشکیل داده بودند، نشد و تنها درخواست نزدیکان او این بوده که عارف کاندیدا نشود و فرد دیگری کاندیدا شود که علی لاریجانی بتواند با اکثریت بالایی رییس مجلس شود. اصلاح طلبان چنین پیشنهاداتی را رد کرده اند. موضع شخص لاریجانی درباره ریاست مجلس نیز تاکنون مغرورانه بوده، او گفته قرار گرفتنش در لیست امید تاثیر مهمی در انتخاب شدنش نداشت و درباره ریاست مجلس به سازوکار مجلس بسنده می کند، این یعنی تمایلی به گفت و گوی سیاسی و پشت پرده ندارد. 
علی لاریجانی انتظار داشت که با توجه به حمایتش در جریان تصویب برجام و مرزبندی انتخاباتی با تندروها شاهد حمایت یکپارچه اصلاح طلبان و اعتدالگرایان برای ریاست خود باشد تا به عنوان یک رییس قدرتمند در مجلس، جریان میانه رو را رهبری کند. این موقعیت اکنون به خطر افتاده است و علی لاریجانی برای حفظ موقعیت خود مجبور به تکیه کردن بر نیروهای اصولگرا، تندرو و مستقل است. رقابت عارف و لاریجانی در یک معنا امکان ظهور جریان سوم در فضای سیاسی را از بین می برد و موقعیت دوگانه اصلاح طلب و اصولگرا را به نحو ملموسی تقویت می کند. از این زاویه، رقابت اصلاح طلبان با لاریجانی برای صندلی ریاست می تواند از هضم سیاسی آنها در جریان سوم جلوگیری کند، یک اصولگرا را قدرتمندتر از قبل نکند و کماکان آنها را به عنوان قطب مهم سیاست ایران معرفی کند. این می تواند یک دستاورد مناسب برای این طیف که در آستانه بازگشت به میدان سیاست است، باشد. 
وجه دوم نگرانی اصلاح طلبان به امکان استفاده از موقعیت ریاست مجلس باز می گردد. محمدرضا عارف پیش از این اشاره کرده بود ریاست مجلس فقط مدیریت مجلس نیست. رییس مجلس کانال رایزنی و تعامل با سایر قوای سه گانه است و می تواند حضور موثری در بسیاری از نهادهای درجه اول تصمیم گیر داشته باشد. علاوه بر سابقه و هویت اصولگرایانه لاریجانی،  در حال حاضر تندروهای مجلس در کنار لاریجانی ایستاده اند. شخصیت سیاسی آنها و توان نفوذشان از نیروهای وفادار به لاریجانی قوی تر است. این احتمال وجود دارد که در آینده آنها با تشکیل فراکسیون فراگیر قدرت نفوذ بر لاریجانی را افزایش دهند و مواضع اصولگرایانه او را تقویت کنند. از سوی دیگر برخی مطالبات اصلاح طلبان به حوزه سیاست داخلی مربوط می شود و مشخص نیست لاریجانی که با رویکرد آنها در سیاست خارجی موافق بود، در حوزه سیاست داخلی هم موافقتی با این مطالبات داشته باشد و یا با روش دلخواه اصلاح طلبان موافق باشد و پیش برود. آنها اگر تمام قد پشت سر لاریجانی می ایستادند و او با رای بالا رییس مجلس می شد، در میدان بازی مجلس هم باید دنباله روی او می شدند. در این شرایط رقابت کردن با او، علاپه بر منسجم کردن تشکیلات داخلی فراکسیون امید، اولا می تواند یک سبد رای قدرتمند را به رخ لاریجانی بکشد و ثانیا رای لاریجانی را در مرز شکننده ای نگه دارد و از این زاویه، قدرت امتیازگیری خویش را در مقام رقیب حفظ کند. اعتبار این استدلال مشروط بر این است که محمدرضا عارف با اختلاف قابل توجه ای به علی لاریجانی نبازد.
ایران وایر

خود را در کدام گروه می یابید ؟؟؟

چرا اصولگرا هستم      >  زیرا معتقدم که  تنها در سایه خشونت و واپس نگاهداشتن مردم می توانم منافع خود را تامین کنم

چرا اصلاح طلب هستم  > زیرا معتقدم که با دادن برخی آزادی های محدود و تلاش برای اجرای بدون تنازل قانون اساسی ، هم در قدرت سهیم باشم و هم مردمی  مرا بنامند، با این نگاه، منافع شخصی خود را از دو جهت تامین  می کنم. مهم نیست که  فردی چون جوادی آملی  مرا  حضورآ « دیّوث سیاسی » خطاب کند. مهم اینجاست که محمد خاتمی  به عنوان رهبر اصلاحات من را  حمایت می کند. 


چرا دگرباورم             >  زیرا معتقدم که نه با اصلاح دین مبین اسلام و نه با اجرای بدون تنازل قانون اساسی و بازگشت به دوران طلایی امام  ، ،سرزمین نیاکان من روی سعادت نخواهد دید ، بنابراین ، چاره درد های آنرا تنها در گرایش به « موازین و ارزشهای اعلامیه جهانی حقوق بشر » می یابم ، و در این راه مبارزه سیاسی و حقوقی می کنم و خواهم کرد.



«نگاه ما به موضوع بهایی‌ها  « موضوع حقوق بشر» است و این که حالا من مسلمانم و آن‌ها بهایی هستند و یا اینکه اصلا کدام دین خوب است و کدام دین بد است، این بحث‌ها نیست.  « موضوع حقوق بشر » است و این که به هرحال یکسری اقشار در جامعه ما متاسفانه از حقوق اولیه‌شان برخوردار نیستند، از جمله بهایی‌ها و این خوب نیست».

این نگاه تحول یافته یک آیت اله زاده است ، ایکاش آقای عارف هم جویی از این نوع  تحول را کسب  کرده بود!!!

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر